صفحات

۱۳۸۹/۱۲/۸

استفاده سو از احساسات پاک

تو چون یک مشت آهن شو ســـــــــــپس باقوت و بازو
دماغ دشمن مغرور مردم خوار را بشـــــــــــــــــــــکن
هزاره کیست پشتون کیست تاجیک چیست ازبک چیست
اساس فرقه سازی های استعمار را بشـــــــــــــــــــــــکن
(خلیل الله خلیلی)
افغانستان کشوری کثیر القوم است که در آن بیش از چند قوم زندگی مینمایند و هیچ قوم دارای نفوس که بیش از (50%)جمیعت افغانستان را تشکیل بدهد ، نمیباشد اما بعضی از اقوام  مطابق به آمار های که از جانب دولت  های افغانستان ، کشور های خارجی و سازمان های بین المللی ارایه شده است و این آمار ها هم که عاری از تعرضات سیاسی نمیباشد ، دارای  جمیعت بیشتر و بعضی از جمیعت کمتر برخوردار است که مطابق به این آمار ها از نگاه کثرت جمیعت  پشتون ها در ردیف اول تاجیک ها در ردیف دوم  هزاره ها در ردیف سوم ترک تباران در ردیف چهارم و باقی اقوام هم ردیف های بعدی را صاحب شده اند.
نظام افغانستان از بدو تاسیس تا به عصر حاضر نظام قبیلوی بوده و در نظام های قبیلوی قوم یا قبیله که از کثرت نفوس بیشتربرخوردار است مالک و حاکم عام و تام دولت میباشد و نظام افغانستان که بدبختانه از این قافله استثنا نیست هم مثل دیگر نظام های قبیلوی اداره میشود که پشتون های افغانستان به دلیل کثرت نفوس نسبت به دیگر اقوام ، مالک و حاکم نظام افغانستان بوده و است.و دیگر اقوام بیشتر نقش حاشیوی داشته و زمانی یک شخص از اقوامی که در حاشیه رفته یا  رانده شده اند، حاکم یک پست میگردد که یا شخصی از قوم حاکم دارای چنین استعداد نبوده تا این پست را صاحب شود مانند فیض محمد کاتب در دولت های عبد الرحمن ، حبیب الله خان و امان الله خان و یا بنا به فشار های داخلی در یک پست مقرر گردیده است مانند نظام فعلی افغانستان که  بنا عیان بودن ترکیب نظام فعلی   ضرورت به بیان ندارد.
در جغرافیای سیاسی کثیرالقومی که با نظام قبیلوی اداره میشود ، ایجاد هویت ملی در قدم اول و تشکیل وحدت ملی در قدم دوم کاری بس دشواری است که بدون از خود گذری اقوامی که در ردیف اول و  چندم قرار دارند میسر نخواهد بود به همین دلیل هویت ملی و وحدت ملی فعلی ما که با ریختن بحر های خون و عرق به شکل نیمه جان ، جان گرفته است تا هنوز به شکل باید و شاید اش در قلب های شاه و گدا ریشه نرانده است و هر ازگاهی امکان فروریختن آن موجود است که دشمان این خاک و بوم  با استفاده از این ضعف  و راه اندازی راهبرد های گوناگون در قالب های مختلف میخواهند با تیشه خودی این ملت در ریشه این ملت بزنند.تا این سد متزلزل را از مسیر اهداف شوم خویش برداشته تا با دست باز اهداف شان را برآورده نمایند.که یکی از این راهبرد های بسیار خطر ناک، ایجاد ستون های پنجم با چسپ زدن  لوگوی مدافع یک قوم یا قبیله  در پیشانی این ستون ها در  داخل کشوری ما میباشد که این خائنین ملی و خادمین خارجی با راه اندازی توطۀ های گوناگون در قالب های متفاوت مانند نشر مقاله های کاذب در رسانه ها میباشد ، میخواهند آب را گل (گیل) آلود نموده بعدا ماهی اهداف شان را در جال انداخته و با استفاده سوۀ از احساسات پاک توده های جامعه که اکثریت به کل شان از نعمت سواد محروم اند به اهداف شوم باداران شان برسند که نشر مقاله های از عاریف ذره بین تحت عنوان  جنگ اقتدار بر علیه اراده بر سر مقایسه هرات با  فلسطین و غیره ، که هرات را به فلسطین و هزاره ها را به یهود ها تشبیه کرده است جنگ فکری است که دشمنان این وطن برای نابود کردن وحدت ملی متزلزل افغان ها توسط برده های شان به جامعه مطبوعاتی افغانستان پرتاب کرده تا افکار عامه را از واقیعات انحراف داده و به  این مسایل بکشاند و این پروپاگند ها خاری است از خارستان توطۀ های دشمنان این وطن.
که میخواهم به چند خاری از این خارستان بیپردازیم.که اشخاص نفاق افگن مانند جناب ذره بین از آنها حاصل گرفته و برای باداران خارجی شان ایمیل مینماید

1)آقای عاریف ذره بین مدعی است که هزاره های افغانستان باشندگان اصلی افغانستان نبوده بلکه باقی مانده های لشکر هزار نفری  چنگیز خان است که این تحلیل بر معیار قرابت تلفظ واژه هزاره با واژه هزار میباشد که معیار تحلیل ذره بین صاحب نشا ن دهنده  عمق تحلیل آن میباشد که این تحلیل به جز از کفران علمی هیچ چیز دیگر نمیتواند باشد و اگر به این عالی جنابان مجوزعلمی برای تحلیل و یا تفسیر بدهد ، خواهند گفتن که اصطلاح خرد(عقل) از نگاه تلفظ با اصطلاح خر (مرکب) قرابت داشته  لهذا اصطلاح خرد از اصطلاح خر نشئت کرده است پس خردمند به معنی خرمند (خرکار) میباشد و اصطلاح تاجیک از نگاه تلفظ با  اصطلاح تایتانیک قرابت داشته پس واژه تاجیک از واژه تایتانیک نشئت کرده است که به معیاراین ادعای ذره بین گونه، تاجیکان باقی مانده های سرنیشنان کشتی تایتانیک هستند که توانستند از حادثه کشتی تایتانیک جان سالم بدر برند. و یا اگر این تحلیل جناب ذره بین که به معیار قرابت تلفظ اصطلاحات استوار است ،درست قبول نمایم و ضیعت جغرافیای مناطق مرکز ی افغانستان که اکثریت به کل ساکنین  آنرا هزاره ها تشکیل میدهند این ادعا را  که هزاره ها  جز از لشکر چنگیز بودند ، غلط ثابت میناید ، چون وضیعت جغرافیای مناطق مرکزی افغانستان به آن پیمانه ناگوار است که به جز از هزاره های افغانستان که برای نجات از ظلم های حکام مستبد افغانستان در آن محلات سکونت اختیار کرده اند ، هیچ بند شر نمیتواند در آن جغرافیا شب را روز و روز را شب نماید و  اقتصاد این منطقه که  کاملا زراعتی بوده و است و زارعان آن  از چهار فصل سال  سه فصل آن را در جو زمستانی زندگی مینماید  و فقط قادر هستند که یک فصل از چهار  فصل سال را   زرع کرده و حاصلات زراعتی  را بدست آورند.در حالیکه هزاره ها یا به تعبیر ذره بین صاحب باقی مانده های لشکر هزار نفری چنگیز خان میتوانستند در سایر مناطق افغانستان مانند شرق و جنوب که از وضیعت جغرافیای بهتر تر نسبت به مناطق مرکز ی برخوردارند و کاملا در تصرف لشکر چنگیز خان مانند مناطق مرکزی آمده بودند ، سکونت اختیار نمایند و این نشان میدهد که هزاره باشندگان بومی این جغرافیا بوده و است نه باقی مانده های لشکر چنگیز خان.
2)آقای ذره بین در بخش دیگر مقاله خود که محتوای اصلی مقاله جناب شان میباشد . مدعی است که سید حسین انوری والی هزاره هرات مجری اصلی راهبرد ایرانی ها در جاگیزینی هزاره ها  در هرات میباشد  در حالیکه سید حسین انوری هزاره نبوده ونیست و همان طور که از نام شان هویدا است جناب شان سید میباشد نه هزاره و کار نامه های سیاسی آقای انوری به خصوص پیشتیبانی عام وتام آقای انوری به شمول سید مصطفی کاظمی ، محسنی ، علی جاوید، اکبری  و...از حملات مسعود و سیاف بالای غرب کابل که اکثریت باشندگان آنرا هزاره تشکیل میدهند در خلال جنگ های )1992-1996) و دست داشتن اشخاص فوق الذکر در قتل عام هزاره های افشار توسط نیرو های سیاف و مسعود ، بیان کننده این است که آقای انوری والی فعلی هرات قرابت سیاسی ونژادی به تاجیک های افغانستان داشته و دارند نه با هزاره های  افغانستان و کار نامه های سیاسی انوری  صاحب بیان میکند که جناب شان بدون رضایت اسماعیل خان امیر قبلی و فعلی هرات که هردو اعضای رسمی و یا غیر رسمی جمیعت اسلامی افغانستان میباشد،مقرر نشده و بدون پیشتیبانی اسماعیل خان و بعضی از متنفذین هرات به وظیفه اش ادامه داده نمیتواند.و تبعیضات ایرانی در مقابل مهاجرین هزاره به دلایل نژادی ، اخراج مهاجرین هزاره ها از ایران در فصل زمستان سال جاری ، پیشتیبانی ایرانی ها از نیروهای مسعود در جنگ های داخلی کابل در مقابل نیرو های حزب وحدت تحت رهبری مزاری که تنها مدافع هزاره ها بودند ، سرمایه گذاری های بی حد وحصر ایرانی ها در غرب افغانستان که اکثریت ساکنین آنرا تاجیک ها و پشتون ها تشکیل میدهد نه هزاره و آباد نه کردن یک مکتب در هزاره جات ،گویای این است که ،کی در افغانستان دوست های ایران و کی در افغانستان دشمن های ایران میباشد.
3)عاریف ذره بین یا به اصطلاح یکی از دوست ها جاهل خیره بین میگوید "چرا هزاره در سایر مناطق افغانستان مانند جنوب وشرق که هم مرز با پاکستانی ها است ،سکونت اختیار نمینماید و فقط میخواهد در هرات که هم مرز ایران است ساکن شوند و جناب شان دلیل این را هم این طور تحلیل مینماید که دلیل سکونت هزاره در هرات  این  است که اگر هزار ها در هرات مستقر شوند ،ایرانی ها میتواند با دست باز در امور داخلی افغانستان و با استفاده از هزاره ها بازی نماید که این تحلیل ذره بین صاحب اهانت آفتابی و غیر مستقیم به تاجیک ها  و پشتون ها میباشد چون مطابق به این تحلیل جناب شان این طور مسایل افغانستان را بیان مینماید که کشور همسایه زمانی میتواند در داخل کشور ما با دست باز اعمال استراتیزی نماید که قومی هم مرز آن در داخل افغانستان باشد و آن قوم فقط بازیچه در دست کشور همسایه باشد که این تحلیل استعاره است به اینکه، دلیل نفوذ ایرانی ها و پاکستانی ها در افغانستان ریشه در هم مرز بودن تاجیک ها با ایرانی ها در غرب کشور و هم مرز بودن پشتون ها با پاکستانی ها در شرق و جنوب کشور دارد و این اقوام آله دست ایرانی ها و پاکستانی ها گردیده . ایرانی ها و پاکستانی ها با استفاده از  این اقوام اعمال استراتیزی در داخل افغانستان مینمایند. در حالیکه حس وطن دوستی پشتون ها و تاجیک های افغانستان دوست در جهت متضاد تحلیل ذره بین صاحب قرار دارد
4)آقای عاریف ذره بین در جواب به جوابی هفته نامه مشارکت برای  اراده داده شده بود ،ادعا میکند که مسئولین هفته نامه مشارکت به عوض جواب کتبی، کارتون  سر انسان با چکش و میخ های بیست انچ را ترسیم میکرد که دیگر هیچ فرد جرئت نقد اعمال هزاره ها را نمیکرد .که این جواب نفاق زای ذره بین صاحب بیان کننده این است که جناب شان تمام تحلیلات خویش را مطابق به معیار تحلیلات رسانه های خارجی که عاری از اهداف استعمار گرانه نمیباشد ،ارایه مینماید که معیار تحلیل شان نشان دهنده عمق تحلیل شان میباشد وعمق تحلیل شان هم همانا تخم های نفاق زای ملی خارجی ها است که این تخم ها تحت عناوین کوبیدن میخ های بیست انچ توسط فلان قوم به سر فلان قوم ،رقصاندن مرده فلان قوم توسط فلان قوم و...،  را توسط رسانه های خود در اذهان پوچ اشخاص مانند ذره بین زرع کرده و امروز حاصلات آنرا میگیرند. 


   آقای عاریف ذره بین به این امیدی این توطۀ ها را راه اندازی کرده است تا با استفاده سوۀ از احساسات ساکنین غرب کشور تاریخ های ویرانی های افغانستان را تکرار نمایدچون این اشخاص با استفاده از خانه ویرانی افغانستان آنچنان تغیر سرنوشت کردن که زندگی قبل شان با زندگی امروز شان مانند سیاه و سفید متفاوت است که قبلا دال نداشتن تا دال بازی نماید حالا  میلایرد شدند و خر لنگ شان به لاندکروزیر که بیل گیتس ثروت مند تریم مرد جهان پا را در داخل آن نگذاشته است ،عوض شده است ،قبلا برای رفتن به پاکستان ساعت ها برای اخذ ویزه در پشت دری سفارت پاکستان ، خواب های مرغی میزد و امروز یدون ویزه، افسران آی اس آی از محل اقامتش تا به لاهور واسلام آباد جناب شان را مشایعت مینماید .
اما من به حیث یک افغان معتقد هستم که دیگر فرزندان رشید این وطن به هیچ دشمن و یا برده دشمنان این خاک و بوم مقدس اجازه نخواهد داد که با استفاده سوۀ از احساسات پاک مردمان این وطن آب به تاک های خود بریزد و تاریخ ویرانی افغانستان و آوارگی افغان ها ها را تکرار نماید.

به امید روزی که همه افغان ها صرف نظر از هویت قومی و مذهبی و فقط به حیث یک افغان زندگی نماید .و آنچنان اقوام افغانستان به صورت قانونی خلط بیخورند که دیگر شرق و جنوب مختص به پشتون ها ،غرب و شمال-شرق به تاجیک ها ، شمال به ازبک ها ،نورستان به نورستانی ها ،مناطق مرکزی به هزاره ها نبوده بلکه هر نقطه افغانستان مربوط به هر افغان باشد.و همه مطابق به شعر استاد خلیلی که در نخست مقاله نبشته شده است یک مشت آهنی شده دماغ هر متجاوز و یا برده های داخلی شان را شکسته و بگویم که دیگر هزاره ،پشتون ،تاجیک و ازبک هیچ نیست بلکه افغان هر چیز است تا اساس فرقه سازی های استعمار گران و برده های شان بشکند.

نوت: هر چند نبشتن این مقاله در این زمان شاید پاسخ دیر هنگام به آقای عاریف ذره بین باشد اما همه ما به حیث افغان مکلف هستیم تا در هر زمان و مکان از وحدت ملی خود دفاع نمایم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر