صفحات

۱۳۹۲/۱/۳

پروسه ستاره افغان؛ رقابت استعداد ها و یا اقوام



از هشت سال بدینسو، پروسه هذا هر ساله اما سال یکبار راه اندازی می شود. این پروسه دارای مراحل مختلف می باشد که مراحل اولیه آن از سطح چند زون افغانستان آغاز می گردد.
پروسه ستاره افغان بدون شک یکی از پر بیننده ترین برنامه های تلویزون های خصوصی در افغانستان می باشد. براساس آمار ها، میلون ها افغان در داخل و خارج کشور این برنامه را تعقیب می کنند. این برنامه ها دارای اسپانسر های متعدد می باشد که هر یک مسئولیت سپانسر بخش از برنامه را به عهده دارند.

رقابت استعداد ها و یا رقات اقوام:
اصولاً، استج ستاره افغان باید میدان رقات استعداد ها و توانایی های اشتراک کننده گان باید باشد. اما عملاً، این میدان به عرصه رقابت اقوام افغانستان بدل شده است. به عبارۀ دیگر، در استج ستاره افغان نه دو و یا چند اشتراک کننده بلکه دو و یا چند قوم با هم رقابت می کنند.
اشترا کننده گان به خوبی دَرَک رای رأی دهنده گان را می دانند و توانسته که با استفاده از این دَرَک، مقام اولی، دومی و حتی سومی این پروسه را بدست آورند.
نیاز نیست تا اشتراک کننده غرض تشخیص دَرَک رای رأی دهنده گان عرق ریزد. بلکه، تعلق با یکی از اقوام کافی است تا دَرَک رای آن قوم برای اشتراک کننده باز گردد.
 در پروسه های اولی ستاره افغان، رقابت زمانی قومی می شد که مراحل بسیار حساس آن در شرف وقوع بود. اما حالا پروسه، با رقابت های قومی تولد می شود و با رقابت های قومی هم خاتمه می یابد.
قومی شدن پروسه ستاره افغان چنان حاد است که حالا حتی اشتراک کننده گان به افتخار از هویت رای دهنده گان خویش یاد می کنند. تعدادی از اشتراک کننده گان، قومی شدن پروسه ستاره افغان را به معنی پیروز شدن خویش می پندارند و حضور خویش را بر استج این پروسه به معنی حضور قوم خویش می پندارند.

قوم هزاره و قومی شدن پروسه:
ساجد حسین جنتی توانست که مقام اول پروسه هشتم ستاره افغان را بدست آورد. سال پار، رضا رضایی نیز توانسته بود که مقام اول پروسه هفتم ستاره افغان را بدست آورد.
ساجد و رضا هر دو هزاره اند. هردو آهنگ های هزاره گی می سرایدند و چشم امید بر رای هزاره ها دوخته بودند. ساجد و رضا در اکثر شب ها در جمع اشتراک کننده گان با آرای بالا قرار داشتند و کمتر کسی می توانست که فکر بدر رفتن این دو را در مراحل اولیه پروسه های هفتم و هشتم نمایند.
حمایت هزاره ها از رضا و ساجد همیشه بیرقی بوده است. بیرق هزاره ها نه تنها در سرک ها بلکه حتی در شبکه های اجتماعی هم برای جمع آوری آراء برای رضا و ساجد در اهتزاز بوده است.
بیرقی شدن و یا بودن کمپاین جمع آوری رای برای رضا و ساجد توانست که رضا و ساجد را ستاره افغان نمایند. بدون شک اکثر هزاره ها بر موفق بودن کمپاین هذا باور داشته و بر ستاره شدن رضا و ساجد هم افتخار  دارند که باور درست و افتخار بجای می باشد.
باور درست و افتخار بجای هزاره ها برای سایر اقوام نه درست است و نه هم بجا. سایر اقوام پروسه را طوری دیگری می بینند و حتی باور بر دخالت ایران غرض حمایت از هزاره ها دارند که بدون شک دیدی شان کمی درست اما باور آنها کاملاً غلط می باشد.
ستاره شدن بچه هزاره ه چنان توسط هزاره ها قومی شده و می شوند که هزاره ها در افکار سایر اقوام تافته جدا بافته از سایر اقوام افغانستان ترسیم می گردند. این افراط باعث شده تا احساسات سایر اقوام در مقابل هزاره ها شوریده و همه اقوام در صف واحد در مقابل هزاره ها قرار گیرند. بدون شک شوریدن احساسات سایر اقوام و قرار گرفتن سایر اقوام در صف واحد مقابل هزاره ها، اول به نفع افغانستان نیست و دوم هم به نفع هزاره ها.
بهتر است که هزاره ها نه از اشتراک کننده هزاره بلکه از اشتراک کننده که سرود های هزاره گی می سراید، حمایت کند. این امر باعث می گردد تا  حمایت هزاره ها اول کمی فراگیر شده و ثانیاً هم قابل قبول برای سایر اقوام باشد.


پروسه «ان – n» ام ستاره افغان:
با حفظ وضیعت موجود، پروسه ستاره افغان هم محفوظ خواهد بود. اما با گذر زمان، امکان قومی شدن هر چی بیشتر این پروسه محتمل است.
قومی شدن هر چی بیشتر پروسه ستاره افغان باعث خواهد گردید تا هر قوم غرض تثبیت طول و عرض شعاع وجودی خویش، از هیچ عملی برای ستاره شدن بچه و یا دختر خود دریغ نکند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر